سلام بچه هاا من تابحال تایپیک نزده بودم این اولیشه
می خواستم از کارشناسها و اونهایی که اطلاعات دارن بخوام کمکم کنن
من 22 ساله هستم و همسرم 26 ساله
ما کمتر از یکساله که اومدیم خونه خودمون
اما یه مشکلی پیدا کردم که دوران نامزدی برام مشکل حساب نمیشد
همسر من بشدت کنترل گر و زورگوعه
اوایل لذت میبردم از کارهاش و پای علاقه می گذاشتم اما الان واقعا داره ازارم میده
جوری که احساس خفگی میکنم
دلم می خواد چند وقتی نبینمش اصلا چند نمونه مثال می زنم
اینکه باید هرجا میرم ازش اجازه بگیرم حتی تا جلوی در
اینکه وقتی بیرونم و سرکاره مثلا اگر برم شیر بخرم زنگ میزنه و کلی سفارش میکنه که این مانتورو بپوش این مارک شیرو بگیر
از این مغازه بگیر عابر بانک نرو خودم میرم یا مثلا تا ببینه یکم دیر کردم زنگ می زنه که کجایی اگر بگم اومدم مثلا نانوایی میگه چرا قبلش بهم نگفتی...شاید بنظرتون عاشقانه بیاد اما وقتی یه نفر اینهمه کنرتلتون کنه خفه میشید
یا مثلا هیچوقت نمیزاره من تنها خرید برم
مثلا من دوست دارم لباس یا لوازم ارایش جدید بگیرمو غاقلگیرش کنم
اما حتی برای خرید رژ باید با اون برم چون میگه منم باید نظر بدم!!!
و اصلا نمیزاره من انتخاب کنم هر چی اون بگه باید بخرم (البته منم هرنظری بدم درباره پوشش یا هرچیزه شخصیش گوش میده)
یامثلا وقتی می خوام برم دانشگاه زنگ میزنه میگه این لباس رو بپوش با این کفش لاک جیغ نزن خودم میام دنبالت
یا وقتی می خوام برم کلاس خوشنویسی از کارش مرخصی میگیره میاد منو میبره دوباره مرخصی میگیره منو میرسونه خونه
درک میکنید ؟؟
میگم خب خودم میرم میگه نخیر مگه من مردم!!!
یا مثلا می خوام غذا درست کنم میگه لوبیا بریز هویج بریز اصلا اون همرو باید تایین کنه
خسته شدم
اانگار که عروسک اورده
من خودم نیستم هیچ اراده و انتخابی ندارم...هیچی
بعدشم بگم اگر مخالفت کنم برخورد بدی میکنه و میگه من به حرفت گوش میدم توام باید بدی
دیگه حس و حالی واسم نمونده..
دوسش دارم اما
خودم نیستم....
چیکار کنم باهاش